نتیجه رو دیدم .
نتیجه ی اعتماد به انسان ها
نباید به حرف های احمق ها اعتماد کرد
دعا میکنم هر جا هست روی خوش نبینه کسی که منه بی خبر رو منجلاب گرفتار کرد .
منی که اصلا روحمم خبردار نبود و داشتم مسیرم رو میرفتم و هدف و برنامه ام چیز دیگه ای بود . همش چوب اعتمادم رو می خوردم . خدایا چیکار کنم ؟
نه راهی برای رفتن دارم
نه وقتی برای خوندن . نمیدونم چیکار کنم با این حجم عظیم .
خدایا این سختی کی تموم میشه خسته شدم به خدا
نمیدونم چطوره ی برای مرحله ی یکی مونده به آخر برم
تنبلی کردم و دیر شروع کردم به خوندن . الانم لاکپشتی دارم میرم جلو
از این تنبلی خودم بدم میاد چرا آخه اینطوریم من .
نمیدونم چطوری باید اون روز رو اونجا باشم ینی میشه فرجی بشه خدایا کمکم کن
تاحالا کم نذاشتی برام اینم ختم به خیر کن آمین
مریض شدم یه روز به نرحله بعدی مونده
فرصت خوندن ندارم . از طرفی هم چیزی نیست که با یک نگه سر سری بشه ردش کرد خدایا ی فرجی برام باز کن