کاری ریخته سرم که حوصله اشو ندارم
بی حوصله ام هیچ چیز مشخصی نیست .
به باطل ترین شکل ممکن گذشت این تعطیلات تابستونی
حس بدی دارم به خاطر تمام بی عرضه گی هام
چیکار کنم ؟
در نقطه ی ایستادم که بعد نه سال نیتونم بگم تو این سال ها هیچی بهتر نشد .
هیچ نقطه ی پیشرفتی ندارم هیچی
نمیتونم یه جمله ی دلگرم کننده در مورد این ۹ سال بگم .
چرا یه آدم اینقدر بیخود میتونه باشه
نمیدونم راه درست چیه
خدایا خودت راهنماییم کن چیکار کنم ؟
خودت مسیر درست رو نشونم بده
خودت درستش کن
حکمت و لطفتو نشونم بده