۱۱روابطم با انسان ها

دپست دارم بدونم از دریچه ی بقیه انسان ها چطور انسانیم .

چی در موردم فکر میکنند .

چه کسایی که بهم اهمیت نمیدن چه کسایی که بلاکم کردن چه کسایی که از من خوششون نمیاد ولی نشون ننیدن . همه رو دوست دارم بدونم چه فکری میکنند . چی در من هست که باعث شده بخوان بلاک یا ایگنورم بکنند .


۱۰

یه آرایشگاه هست که گاهی میرم اونجا ( شاید سالی یه بار اونجا سر میزنم ) خانم آرایشگر در جهت تجهیز آرایشگاه و تمیزیش کاری نمیکنه . یعنی هم یکم گرد و خاک هست رو وسیله ها هم یکم خورده مو ازینور اونور پیدا میشه . هیچ کرم و لاک و ... تازه ای هم نداره . همه قدیمی

همیشه برام سواله که چرا در جهت بهتر شدن مغازش قدمی برنمیاده و یه تکونی به اونجا نمیده 

امروز باز یاد همون افتادم ولی بعدش به خودم فکر کردم . به اینکه من توی زندگیم تو پستوهای ذهنم چقدر خاک گرفته و کاری نمیکنم . چرا در جهت بهتر شدنم تو رشته ای که خوندم کاری نمیکنم چرا بعد از سکون حتی عقب گرد هم کردم . 

من فقط نظاره گر ترقی و پیشرفت چند نفرم و به جای تلاش بهشون حسودی میکنم شاید .

درسته که یه چیزایی دست من نیست یه چیزهایی هم قابل کنترل نیست  و یه چیزایی هم خط قرمزهامه برا همین نمیتونم در حد اونا یه سری کار انجام بدم اما میتونستم در حد خودم رشد کنم ولی ده سالیه که ساکن بودم و بعد هم افول از همون نقطه ی سکون

از حس حسادت بدم میاد اما نمیدونم چطوری میشه ازش خلاص شد .

------

خدایا خودت یه راهی یه نشونه ای یه کمکی بهم نشون بده . چطوری میتونم خودی نشون بدم ؟ چطوری وارد مسیر بشم ؟

۹_ پشت در موندم توی اتاق قفل شده

تجربه ی بحث با ادم نقهم 

8

فک میکردم از شنبه میفتم رو دور تمیزکاری و رُفت و روب ولی پری خانم اومد و کلا بیخیال شدم . ترجیح دادم تو این وضعیت بخزم تو پتو و تونت بچرخم و کتاب بخونم .

کتاب اول شخص مفرد و سفارش داده بودم هفته پیش رسید . 

من چون تعریفشو تو چند تا پیج دیده بودم سفارش دادم ولی وقتی خوندن رو شروع کردم اصلا خوشم نیومد

ولی کتاب شدن میشل اوباما رو باز دستم گرفتم بسیار جذاب و گیرا بود .توصیفاش طوریه که انگار تو اون محیط زمان هستم .

بعدظهر سعی کردم یکم جمو جور کنم دور و  برم رو .

و الانم دوش گرفتم معلوم نیس کی پری تموم شه پس دوش گرفتم یکم سرحال بشم و ازین رخوت دربیام 

7

امروز ازون روزاست که دوست دارم فقط تو تخت باشم و با گوشی ور برم .

نه کهری نباشه برا انجام دادن .کار برای انجام دادن دارم ولی مودش نیست

 کلی غورباقه درشت برای قورت دادن دارم که گذاشتم کنار یه زمانی قورت بدم

تنها کار مفیدی ک به نظرم به ذهنم میتونه نظم بده نوشتن لیست کارهامه