دپست دارم بدونم از دریچه ی بقیه انسان ها چطور انسانیم .
چی در موردم فکر میکنند .
چه کسایی که بهم اهمیت نمیدن چه کسایی که بلاکم کردن چه کسایی که از من خوششون نمیاد ولی نشون ننیدن . همه رو دوست دارم بدونم چه فکری میکنند . چی در من هست که باعث شده بخوان بلاک یا ایگنورم بکنند .
یه آرایشگاه هست که گاهی میرم اونجا ( شاید سالی یه بار اونجا سر میزنم ) خانم آرایشگر در جهت تجهیز آرایشگاه و تمیزیش کاری نمیکنه . یعنی هم یکم گرد و خاک هست رو وسیله ها هم یکم خورده مو ازینور اونور پیدا میشه . هیچ کرم و لاک و ... تازه ای هم نداره . همه قدیمی
همیشه برام سواله که چرا در جهت بهتر شدن مغازش قدمی برنمیاده و یه تکونی به اونجا نمیده
امروز باز یاد همون افتادم ولی بعدش به خودم فکر کردم . به اینکه من توی زندگیم تو پستوهای ذهنم چقدر خاک گرفته و کاری نمیکنم . چرا در جهت بهتر شدنم تو رشته ای که خوندم کاری نمیکنم چرا بعد از سکون حتی عقب گرد هم کردم .
من فقط نظاره گر ترقی و پیشرفت چند نفرم و به جای تلاش بهشون حسودی میکنم شاید .
درسته که یه چیزایی دست من نیست یه چیزهایی هم قابل کنترل نیست و یه چیزایی هم خط قرمزهامه برا همین نمیتونم در حد اونا یه سری کار انجام بدم اما میتونستم در حد خودم رشد کنم ولی ده سالیه که ساکن بودم و بعد هم افول از همون نقطه ی سکون
از حس حسادت بدم میاد اما نمیدونم چطوری میشه ازش خلاص شد .
------
خدایا خودت یه راهی یه نشونه ای یه کمکی بهم نشون بده . چطوری میتونم خودی نشون بدم ؟ چطوری وارد مسیر بشم ؟
تجربه ی بحث با ادم نقهم
فک میکردم از شنبه میفتم رو دور تمیزکاری و رُفت و روب ولی پری خانم اومد و کلا بیخیال شدم . ترجیح دادم تو این وضعیت بخزم تو پتو و تونت بچرخم و کتاب بخونم .
کتاب اول شخص مفرد و سفارش داده بودم هفته پیش رسید .
من چون تعریفشو تو چند تا پیج دیده بودم سفارش دادم ولی وقتی خوندن رو شروع کردم اصلا خوشم نیومد
ولی کتاب شدن میشل اوباما رو باز دستم گرفتم بسیار جذاب و گیرا بود .توصیفاش طوریه که انگار تو اون محیط زمان هستم .
بعدظهر سعی کردم یکم جمو جور کنم دور و برم رو .
و الانم دوش گرفتم معلوم نیس کی پری تموم شه پس دوش گرفتم یکم سرحال بشم و ازین رخوت دربیام
امروز ازون روزاست که دوست دارم فقط تو تخت باشم و با گوشی ور برم .
نه کهری نباشه برا انجام دادن .کار برای انجام دادن دارم ولی مودش نیست
کلی غورباقه درشت برای قورت دادن دارم که گذاشتم کنار یه زمانی قورت بدم
تنها کار مفیدی ک به نظرم به ذهنم میتونه نظم بده نوشتن لیست کارهامه